شعر از دوست بزرگوارم جناب محمدجواد حاجی بنده

همواره برای تو خطر میکردم

از ساحل چشم تو گذر میکردم

از بس که هوای چشم تو عالی بود 

با کشتی کاغذی سفر میکردم



م.جواد