منزوی

به سینه میزندم سر   دلی که کرده هوایت       

 دلی که کرده هوای کرشمه های صدایت

نه یوسفم  نه سیاوش  به نفس کشتن و پرهیز

که آورد دلم   ای دوست  تاب وسوسه هایت

ترا  ز جرگه انبوه خاطرات قدیمی....

برون کشیده ام و دل نهاده ام به صفایت

تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست

نمیکنم اگر ای دوست! سهل و زود رهایت

گره به کار من افتاده است از غم غربت

کجاست چابکی دستهای عقده گشایت؟

"دلم گرفته برایت" زبان ساده عشق است

سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
محسن سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 http://bakhyr.blogsky.com

سلام. دل هوای کوی یاران کرده است، چون هوای سربداران کرده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد